Come Off

ˈkəmˈɒf kʌmɒf
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی‌ها

phrasal verb C1
باز شدن، جدا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
phrasal verb
موفق بودن، به مقصود رسیدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come off

  1. phrasal verb transpire
    Synonyms:
    happen occur take place develop come about go go off befall betide chance succeed pan out go over click break hap prove out
    Antonyms:
    not happen
  1. phrasal verb appear

ارجاع به لغت come off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come off

لغات نزدیک come off

پیشنهاد بهبود معانی